Thursday, May 5, 2011

خدای انتقادناپذیر

به نظرم به "خدا" انتقادات زیادی وارده. انتقادات خیلی جدی و بنیادین. به هر حال اگه خدا مسئولیت خلق این دنیا و این آدم ها رو پذیرفته، طبیعتن باید در مقابل کاستی ها و نواقص هم جوابگو باشه. نه اینکه مشتی آخوند و کشیش بفرسته روی زمین تا طی این سالیان طولانی با خر کردن توده کاستی ها رو ماست مالی کنه.
والاااااا...!!!!

Tuesday, December 14, 2010

Dice

هر شب که می خوابم به خودم می گم نکنه فردا صبح پدرم یا مادرم دیگه از خواب پا نشن.
چه حس جانکاهیه. از مضرات بچه ی آخر بودن و مستقل نبودنه.
شبا تا صبح بیدارم. ساعت 6 صبح دیگه پدر و مادرم بیدارن. امروز 6.30 شد و هیچکدوم بلند نشدن. فقط تو ذهنم داشتم تمرین می کردم وقتی به اورژانس زنگ می زنم چی باید بگم. داشتم فکر می کردم یجوری حرف نزنم که فکر کنن من کشتمشون! از بچگی هرچی خراب می شد یا می شکست اولین مظنون من بودم به خاطر همین این حس مجرم بودن توی وجودم حک شده؛ بارها هم تلاش کردم از بین ببرمش ولی نشده.
آخه پدر عزیز, مادر گرامی؛ سر پیری مجبور بودین جنایت کنید؟

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی
تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی
تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی
کنون من هم به دنیا بی نشان بودم
پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی
به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی
«فروغ»

IT IS LATE, SHIT!!!

همیشه دیره

همیشه واسه همه کاری واسه من دیره

اینم شد زندگی؟

تقصیر خودم نیست

مربوطه به خونواده ای که توش بزرگ شدم

دیدگاه اونهاس که تا عمق جون من نفوذ کرده

situation

اگه یه پسر که با یه دختر سه ساله که باهم آشنان، نخواد ازدواج کنه، در عین حال از دوست دخترش هم 350 کیلومتر فاصله داشته باشه، در عین حال بترسه اگه باهاش به هم بزنه اون دختر از لحاظ روحی نابود بشه، در عین حال خودش هم مردد باشه تو این کار از بسکه این دختر خوبه، در عین حال بدونه موقعیت اجتماعی خونواده هاشون اصلن به هم نمی خوره، در عین حال . . .
موقعیتش خیلی بده؟ نه؟

God

و شکر خدای را عزوجل
که هیچ اعتقادی به بودنش ندارم
لیکن هیچ مدرکی بر نبودش هم ندارم
که بشر تا بوده و هست به دنبال خدایی می گردد
اگر تکبر رخصت دهد که خود را و زمانه ی خود را جزو کوچکی از تاریخ بشر بدانیم:
بشر اگر دنبال بت بوده
اگر دنبال ماه و خورشید و ستارگان بوده
اگر همزمان چند خدا داشته
اگر زمانی بر علیه چند خدایی شوریده و تک خدایی را ترویج کرده
تنها دلیلی که برایش توانم آورد
تنها ترس از پس از مرگ است
و نیک می دانیم که ترس در جایی ظهور می کند
که مجهولی وجود داشته باشد
و آیا روزی فرا خواهد رسید که این مجهول هم جزو معلومات بشر گردد؟
فی الحال و تا آن زمان من کماکان تا . . . . . . (خودسانسوری فجیع) خدا خواهم بود . . .

ball

و خدا تخم را آفرید!
شکر که این تخم آفریده شد. وگرنه من زندگی الانم رو می خواستم به چی تشبیه کنم؟
 

Wednesday, October 13, 2010

ازدواج منگوله دار و زندگی پارتنری!

از آنجا که اصل اسلام پذیرش کتاب قرآن (به عنوان اساس دین اسلام) به عنوان آخرین کتاب الهی است که قرار است در تمام دوره های زندگی بشریت تا ابد کاربرد داشته باشد! پس هر شیوه جدید باید از صافی قرآن عبور کند تا قابل اجرا برای ما باشد که با توجه به محتویات قرآن خیلی از مسائل اصلن داخل ممیزی قرآن باقی می ماند چون اساسا قرآن در مورد آن قضیه اطلاعی ندارد!!
نمونه این مسائل، زندگی پارتنری در اروپا است. در تمام دوره های تاریخ بشریت انواع ازدواج رواج داشته: یک زن و چند مرد، یک مرد و چند زن، یک زن و یک مرد، خواهر و برادر، ...
ازدواج منگوله دار:

سالیان سال است که زندگی مشترک با یک غیرهمجنس در این مملکت باید حتمن مبتنی بر سند باشد و نیز شرط آغاز آن شنیدن جملاتی است به زبان عربی یا فارسی که باید توسط یک آخوند یا محضردار خوانده شود و جواب مثبت ما به آن شخص که نقش وکیل ما را بازی می کند!
بر طبق این سند این دو شخص غیرهمجنس می بایست تا پایان عمر در کنارهم زندگی کنند (و شاید به پای هم بسوزند) و باز بر طبق این سند هرکدام از این دو نفر با خانواده طرف مقابل خویشاوند گشته و می بایست برطبق با آنها مراوده داشته باشد.
پایان این زندگی باز هم مبتنی بر سند و مشروط به ادای صیغه طلاق، جلب رضایت مرد توسط زن، پرداخت جریمه از جانب مرد (مهریه)، و تشکیل دادگاه می باشد. بدیهی است پس از طلاق رابطه خویشاندی با خانواده طرف مقابل و مسئولیت های ناشی از آن از طرفین سلب می گردد.
و اما در غرب در زمان حاضر:
فرزند از وقتی پا به سن مشخصی گذاشت می تواند جدا از خانواده زندگی کند و مسیر زندگی خود را به راحتی انتخاب کند فارغ از جنسیت فرزند (ناگفته نماند گردش اطلاعات و آشنایی فرزند با کلیه امور مورد نیاز به حد کافی می باشد)
این شخص می تواند برای خود شریک انتخاب کند (باز هم فارغ از جنسیت: اینکه روی جنسیت ها تاکید می کنم یکی از اصول اسلامی است که دختر چون تا قبل از ازدواج هنوز عقلش تکمیل نشده لذا باید جهت ازدواج منگوله دار [ازدواج کلاسیک مبتنی بر سند] رضایت پدر را جلب کند.
شروع این زندگی نیازی به وکیل ندارد و فقط منوط به تصمیم طرفین می باشد. این شیوه زندگی در عرف جامعه مورد پذیرش قرار گرفته. این شیوه زندگی می تواند حتی به تولد فرزند منجر گردد.
این زندگی فقط با رضایت و محبت دوجانبه طرفین آغاز می شود و چیزی که به این زندگی دوجانبه پایان می دهد پایان این رضایت و محبت است. این جدایی نیازی به وکیل، دادگاه و پرداخت جریمه ندارد.
اما بعضی ها تصور می کنند متعه یا صیغه که مجلس هر از چندگاهی درصدد تصویب قانونی در مورد آن برمی آید می تواند جایگزین زندگی پارتنری گردد. اما این تصور اشتباه است به چند دلیل:
1. در متعه هنوز سند نقش دارد.
2. در متعه صیغه باید جاری گردد.
3. در متعه مهریه باید تعیین شود در نتیجه:
4. بیشتر زنانی که به متعه تن می دهند جهت کسب درآمد به متعه روی خواهند آورد که با تن فروشی تفاوت چندانی نخواهد داشت.
5. متعه را قرار است مسلمانها اجرا کنند. پسر مسلمان را نمی دانم اما دختر مسلمانی را تصور کنید که بر طببق روایات اسلامی عمل کرده و هنوز یک صحنه پو#رن را ندیده است و شاید اطلاعات زیادی در مورد عمل س#ک#س هم نداشته باشد. حال به نظر شما این دختر که پنج وعده نمازش را هم به موقع می خواند به متعه روی خواهد آورد؟
6. پسر و دختری که آنقدر ذهن شان باز شده که متعه یا روابط زناشویی بدون ازدواج دائم برای آنها  مسئله ای حل شده است، مطمئنن خواندن صیغه عربی و ثبت ازدواج موقت در دفتر هم برای آنها در حد سوژه خنده می باشد.
7. متعه بیشتر به کار مردان متاهل و زنان مطلقه می آید. هدف هریک نیز کاملن مشخص می باشد.
ضمنا قانون متعه در قرآن وجود ندارد.