Saturday, September 18, 2010

جغد

واقعن نمی دونم چرا چند وقته همچین شدم. شبا تا ساعت 6 صبح بیدار می مونم، حالا پای کتاب، کامپیوتر، اینترنت، چت، فرقی نمی کنه. بعد ساعت 7 صبح که می شه می خوابم!!! قدرت خدا رو می بینین؟ البته تو این زمینه چندین سال سابقه دارما ولی برمی گرده به دوران دبیرستان و پشت کنکور و دانشگاه و سربازی. توی این سن از من بعیده! به خصوص که خودمو الکی از کار بیکار کردم. اعجوبم من! نیست عاشق آرامشم؟ گمونم مال همین باشه. خداییش آرامش شب عجیب دوست داشتنی یه.

Thursday, September 9, 2010

Die fröhliche Wissenschaft

کتاب «حکمت شادان» فردریش نیچه رو خوندین؟ (ترجمه ش به زبون آدمیزاد می شه علم شادزیستن) عین وبلاگ می مونه. یعنی مجموعه ای از پست های متعدد! حتی بعضی قسمتهاش می ره تو مایه های فرندفید و توییتر. خدا شاهده!

Tuesday, September 7, 2010

سینوهه صفحه 34

سینوهه صفحه 34:
«پاتور [پزشک سلطنتی] گفت اینکه اکنون تو را به طرف آن خانه ها [فاحشه خانه] می کشاند احتیاجی است که تو به زن داری. زیرا اگر مرد نتواند زنی جوان را به دست بیاورد و او را در کنار خودش بخواباند غمگین می شود، لیکن بعد از اینکه آن زن خواهر او شد [زن او شد] بیش از گذشته غمگین می شود.سینوهه گفت برای چه؟ پاتور گفت این سوال پرسشی است که خدایان هم نتوانسته اند به آن جواب دهند. تا دنیا بوده چنین بوده و بعد از این هم چنین خواهد بود و هر دفعه که زنی با مردی معاشرت می کند و آن زن خواهر او می شود بیش از ساعاتی که او هنوز خواهر وی نشده بود دچار اندوه می گردد»
راستش بعضی وقتا فکر می کنم نکنه نویسنده سینوهه یه گله آدم و سر کار گذاشته و نوشته هاش تراوشات ذهنی خودشه! واقعیتش اگه اینا افکار یه انسان عصر فرعونه . . . در اینجا مخ من هنگ می کنه! (شما به جای هنگ می کنه می تونین همون واژه ای که تو ذهنتونه به کار ببرین!)